می خواستم در مورد اثرات منفی مصرف بی رویه ی آنتی بیوتیک ها در بدن زنبور بنویسم اما دیدم مقدمات زیادی لازمه تا به اصل مطلب برسیم! یکی از اون مقدمات دونستن نقش باکتری ها توی بدن زنبورهاست.
به باکتری ها و قارچ هایی که به طور طبیعی با بدن موجودات زنده همزیستی دارن "فلور طبیعی" یا "فلور نرمال" گفته میشه. مثلا توی روده ی انسان تعداد زیادی باکتری مفید یا بی ضرر زندگی میکنن که بخشی از فلور نرمال بدن ما هستن یا بعضی از گونه های قارچ "کاندیدا" که روی پوست ما پیدا میشن، خب چرا این میکروب ها توی بدن ما زندگی می کنن؟ در جواب باید بگم چون غذای کافی و شرایط مناسب توی محیط زندگیشون (مثلا روده) وجود داره.
بقیه ی موجودات هم از حضور این باکتری ها بی نصیب نیستن، بخش عمده ی فلور روده ی زنبورعسل از 8 تا 13 گونه باکتری تشکیل شده، جالبه که این باکتری ها فقط توی بدن زنبورهای عسل و تعدادی از زنبورهای مخملی پیدا شدن. خب حالا حضور این باکتری ها چه نقشی رو توی بدن زنبور داره؟
1- بدن زنبور نمی تونه همه ی ویتامین ها و اسید آمینه های مورد نیازش رو در داخل خودش بسازه (در واقع ده اسیدآمینه از بیست اسیدآمینه ی ضروری در بدن زنبور سنتز نمیشه) خب حالا زنبور اینا رو از کجا بدست میاره؟ جواب اینه که یا باید ویتامین ها و اسیدآمینه ها رو از طریق غذا به بدنش برسونه یا اینکه این وظیفه رو باکتری های همزیست داخل روده ش انجام بدن، البته تا جایی که من می دونم باکتری های مفید، نقش ساختن ویتامین ها، مخصوصا ویتامین های گروه ب رو دارن. پس تا اینجای مطلب یکی از نقش های باکتری های داخل روده ی زنبور، تولید (سنتز) مواد غذایی مورد نیاز بدن زنبوره.
2- باکتری های روده ی زنبورعسل نقش مهمی رو در تبدیل شهد به اجزای غذایی قابل مصرف توی بدن زنبور دارن (متابولیزه کردن قندهای داخل شهد) اگر بخوام خیلی کلی جمع بندیش کنم، باید بگم که باکتری های روده ی زنبور، یک بازوی مهم تولید انرژی توی بدن زنبور به شمار میرن.
3- باکتری های روده ی زنبور توی فرآیند هضم گرده هم نقش خیلی مهمی رو ایفا می کنن، مثلا توی دیواره ی دانه های گرده ماده ای وجود داره بنام "پکتین" که برای زنبورها سمیه، و طبق معمول این باکتری های قهرمان، پکتین رو می شکنن و گرده رو به یک ماده ی غذایی مفید برای زنبورها تبدیل می کنن. یه مثال دیگه هم انجام تخمیر لاکتیکی توی روده زنبوره (تخمیر لاکتیکی همون اتفاقیه که توی ماست و پنیر و خیار شور میافته).
4- تقویت سیستم ایمنی! بله، درست خوندید! همه ی باکتری ها که مضر نیستن، این باکتری های مفید داخل روده که تا الان در موردش صحبت شد، باعث ایجاد مقاومت در برابر بیماری ها میشن، خیلی وقت ها انقدر فضای روده رو اشغال می کنن که جایی برای رشد عوامل بیماری زا نمی مونه. با همین راهکار بسادگی زنبورها در برابر بیماری های مختلف واکسینه میشن! باکتری های پروبیوتیک داخل نان زنبور هم باعث بالا رفتن مقاومت زنبورها در برابر بیماری و حتی در خیلی مواقع درمان بیماری ها میشن (در این رابطه مقالاتی وجود داره که نان زنبور و باکتری های داخل اون، باعث درمان نوزما و لوک اروپایی بصورت طبیعی میشن)، یه مثال دیگه هم لاکتوباسیلی ها هستن که محیط روده رو اسیدی نگه میدارن و مانع رشد باکتری های عفونت زا میشن.
این باکتری ها از کجا وارد بدن زنبورها میشن؟
حشرات غیراجتماعی (مث مانتیس، خیلی از پروانه ها) میکروب های مفید روده (میکروبیوتای روده) رو از محیط و طبیعت دریافت می کنن در حالی که زنبورهای عسل این میکروب ها رو از طریق رفتارهای اجتماعی بدست میارن، یعنی زنبوری که تازه متولد شده هیچ نوع باکتری داخل بدنش وجود نداره و اونا رو از خواهرهای خودش در داخل کندو می گیره، می پرسید چطوری؟!
1- از طریق رفتار نظافتی (Grooming) یا همون جوریدن (مث پرنده ها که با نوک پرهای خودشون رو تمیز می کنن)، وقتی زنبور متولد شد، وظیفه ش تمیز کردن کندو و قاب ها و صیقل دادن سلول هاییه که نوزاد داخلش به تازگی متولد شده، زنبور جوان روی قاب ها حرکت می کنه، و با لمس شان ها از طریق آرواره هاش مقدار زیادی از باکتری های مورد نیازش رو دریافت می کنه. (خیلی عالیه! چقدر قشنگه هماهنگی تقسیم وظایف، نیازهای هر زنبور، نیازهای کلنی و توانمدی های موجود در کندو، الان که این رو می نویسم، شعله ی عشق به زنبورها در قلبم پرفروزتر میشه!)
2- از طریق انتقال غذا بین کارگرها یا تروفالاکسی (Trophallaxis)، وقتی شهد داخل کندو میشه، زنبورها اون رو از طریق این رفتار بین همدیگه تقسیم می کنن (کلا تک خوری توی مرامشون نیست) و از این طریق باکتری های مفید بصورت دهان به دهان انتقال پیدا می کنه.
3- یه بخشی هم از این باکتری ها از طریق نان زنبور وارد بدنشون میشه. توی نان زنبور مقادیر زیادی باکتری های اسید لاکتیک و ... وجود داره که یه بخشی از اونا مث لاکتوباسیلوس کونیکی رو خود زنبورا بهش اضافه کردن.
خانم نانسی موران ،یکی از محققین در این باره یه حرف جالب و قابل تاملی میزنه:
"ما وقتی روی این باکتری ها تحقیق می کنیم، گویا این باکتری ها بخشی از بدن زنبور است."
تا الان تقریبا می دونیم که این باکتری ها چی هستن و چه نقشی دارن، حالا آنتی بیوتیک چکار می کنه؟
جواب رو با یک مثال میدم، دیدیم که روده ی زنبور یک لوله ی خالی و مارپیچ نیست، بلکه یک شهر بزرگ یا یک شهرک صنعتی فعال با کلی کارگر و خدمه س، حالا ما بدون دلیل یه بمب اتم میزنیم وسط این شهر، بله! این آنتی بیوتیک وارد روده میشه و بدون اینکه از کسی بپرسه که باکتری مفیدیه یا مضر، همه رو قتل عام می کنه، حالا ما دستی دستی روده ی زنبور رو تبدیل کردیم به همون لوله ی خالی و مارپیچ اول صحبت! اگر یه مخمر از طریق آب مصرفی داخل روده بره، چون فضا خالیه رشد می کنه، و شروع می کنه به تولید سم (مایکوتوکسین) و زنبورها رو ضعیف و بیچاره می کنن، ممکنه زنبور توی این گیر و دار عسل آلوده به اسپور نوزما مصرف کنه، خب دشمن ها میان داخل روده و چون دیگه کسی نیست تا جاشون رو تنگ کنه، رشد می کنن و کندو رو به نابودی می کشن. در بهترین حالت، اگر عامل بیماری زایی نباشه و آنتی بیوتیک مصرفی هم ضعیف باشه، آنتی بیوتیک فلور میکروبی نرمال رو به هم میریزه و بعد از یه مدت نه چندان طولانی شرایط دوباره عادی میشه.
پس درمان کور دارویی یا الکی آنتی بیوتیک دادن می تونه باعث سوء تغذیه (مورد 1و2و3)، مسمومیت (مورد3) و ضعیف شدن سیستم ایمنی (مورد 4) بشه، علاوه بر این چون زنبور سیستم دفاعی خودش رو از دست داده، محتاج تیمار و مراقبت ما میشه (شاید بهتره بگیم معتاد مراقبت ما).
خب راهکار چیه؟ چطوری مصرف آنتی بیوتیک رو محدود بکنیم؟
با انجام آزمایش های دوره ای، رفقا! سازمان دامپزشکی نمونه های شما رو بصورت رایگان یا با هزینه ی خیلی کم آزمایش می کنه، پس چرا قبل از درمان، آزمایش انجام ندیم؟! مثلا اگر به نوزما مشکوک هستیم، چند نمکدان آماده کنیم، از تعدادی از کندوهای خودمون نمونه برداری کنیم. توی یک نمکدان زنبورهای پروازی رو بریزیم، توی یک نمکدان دیگه زنبورهای روی قاب، و توی یک نمکدان دیگه زنبورهایی که به تازگی جلوی کندو مرده اند یا در حال مردن هستن رو بریزیم. اگر به تعطیلی خوردیم نمونه ها رو داخل فریزر بزاریم، و در اولین فرصت نمونه ها رو به آزمایشگاه برسونیم تا سطح آلودگی (درمورد نوزما چهار سطح) و اینکه اصلا مشکل ما چیه مشخص بشه. بعد به فراخور مشکل درمان رو انجام بدیم، توی این مدتی که دوستان رو تشویق به انجام این کار می کنم، دیده م که خیلی وقتا دارو لزومی نداشته و زنبوردار الکی به زنبورها آنتی بیوتیک داده.
این رو هم بگم مصرف آنتی بیوتیک باید توی زمان مناسب باشه تا چیزی از اون وارد عسل نشه، اکیدا توصیه می کنم در مورد مصرف آنتی بیوتیک با دامپزشک های مطلع مشورت کنید (نگید وجود نداره! چون خودم چند نفری رو میشناسم، حتما خوب نگشتید)
اگر حرف من رو هم گوش نمی کنید و همینطوری آنتی بیوتیک مصرف می کنید، لااقل زنبورها رو بعد از این کار به مراتع دارای گرده ی غنی ببرید تا بتونن خودشون رو احیا کنن، اما لطفا برنامه ای بچینید تا توی طولانی مدت مصرف آنتی بیوتیک ها رو توی زنبورستانتون به حداقل برسونید.
و توصیه نهایی، این مطالب رو یه دفعه توی زنبورستانتون اجرایی نکنید، مطلب رو خوب بخونید، در موردش تحقیق کنید، در صورت امکان با یه زنبوردار حرفه ای مشورت کنید و بعد در مرحله ی آخر به تدریج اجراش کنید.
حرف آخر:
نقش شما همکارای عزیز خیلی خیلی مهمه، نام تولید کننده، نام پرافتخاریه، مخصوصا توی این روزها که تولید آفت زیادی داره.
اما همیشه به یاد داشته باشیم، ما در قبال زنبورها، خودمان، مصرف کننده های عسل و طبیعت مسئولیم، پس با دقت از این امانت های خدادادی حفاظت و بهره برداری کنیم.
زیرنویس اول: آنتی بیوتیک های مورد مصرف که مورد تایید مراجع دامپزشکی هستند: اکسی تتراسایکلین، ترامایسین، اریترومایسین، کلرامفنیکل، انروفلوکساسین، استرپتومایسین، فوماژیلین (که روی جهش زایی و سرطان زاییش بحث زیادی وجود داره) لطفا بدون تجویز هیچکدوم رو مصرف نکنید.
زیرنویس دوم: بخش عمده ی فلور نرمال روده ی زنبورها رو باکتری های اسید لاکتیک (LAB)، باکتری های اسیدوفیل (اسید دوست) و باکتری های فروکتوفیل (باکتری هایی که از فروکتوز تغذیه می کنن) تشکیل میدن، توی این باکتری ها نقش لاکتوباسیلی ها از جمله لاکتوباسیلوس کونیکی و لاکتوباسیلوس اگزیلوسوس از همه پررنگ تره.
زیرنویس سوم: این باکتری ها توی بدن ما هم نقش مشابهی دارن، پس بیشتر مواظب خودمون باشیم.
تعریف: اصطلاح میکروبیوم وقتی برای اولین بار ابداع شد این معنی را در خود داشت: جامعه زیستی متشکل از میکروارگانیسم های هم غذا، همزیست و بیماری زا که به معنای واقعی کلمه در فضای بدن ما شریک اند ولی به عنوان عوامل مؤثر بر سلامت و بیماری نادیده گرفته شده اند.
براساس تعریف جاشوا لدربرگ، برنده جایزه نوبل (این رو هم از یه وبلاگی کپی کردم)