زنبورداری چند محصولی

خیلی از بازیکنای فوتبال، یک بوتیک یا رستوران هم دارن!

خیلی از راننده تاکسی ها، صبح ها سرویس مدرسه هم می برن!

اما فقط بعضی از زنبوردارا هستن که یه محصول دیگه، بجز محصول اصلیشون تولید می کنن!


گروه اول، خیلی در معرض خطرن، مصدومیت، محرومیت، عدم توفیق برای تمدید قرارداد، و زود به سن بازنشستگی رسیدن، واس همین از پولی که درمیارن، به عنوان یک ابزار سرمایه گذاری استفاده می کنن تا یه آب باریکه ای رو در کنار کار پرریسک خودشون دست و پا کنن.

گروه دوم، یک ابزار کسبی دارن به اسم تاکسی، مشکلش اینه که روش نمیشه حساب کرد، یه روز مسافر هست، یه روز نیست. مشکل اینجاست که ماشین کاری نداره که با یه مسافر حرکت می کنی یا چهار تا، هزینه ی استهلاکش یکیه. پس از نمیذارن این ابزار کسبشون خاک بخوره و برای پوشوندن هزینه های ثابت ماهانه رو به یک درآمد ثابت ماهانه میارن، که توی این شغل چیزی نیست جز سرویس مدرسه. 

اما گروه سوم، تعداد قابل توجهی از زنبوردارا سرمایه شون رو در معرض باد و بارون و آفتاب و سرقت گذاشتن، تا "شاید" و "یه روزی" برسه که کندوها عسل بیارن و اینام یه پولی ببرن! اما بعضی از زنبوردارا مث آقای اصغر غفاری، رفیق شفیق ما، زرنگن، توی بهار یه جور از کندو استفاده می کنن، توی فصل شهد آوری یه جور، بعد از اون هم تا رسیدن پاییز و زمستون یه جور. یعنی بهار رو سخت کار می کنن، جمعیت ها رو بالا میارن تا بچه های خوبی بگیرن و بفروشن، بعد عسل گیری می کنن و بعد از عسل گیری و با ضعیف شدن صحرا کندوها رو میزارن روی تولید ژل رویال. 

بالاخره از این همه محصول زنبور به جز عسل، یکی باید باب میل ما در بیاد دیگه، گرده گل، ژل رویال، بره موم و زهر. 

حرف آخر اینه:

با ایجاد منبع دومی از درآمد، هم از وقتمون و کندوهامون نهایت بهره رو ببریم، و هم در برابر آسیب ها و خطراتی که ممکنه برامون پیش بیاد، بیشترین تحمل و طاقت رو داشته باشیم.