به تیتر این مطلب زیاد فکر نکنید، توضیح میدم... اما قبلش یک خاطره ای که خیلی در توصیه های من به دیگران نقش داشت رو تعریف می کنم.
چند سال قبل مشاور یک مجموعه ای بودم که قرار بود یک گاوداری خیلی بزرگ احداث کنه، چون هم پول داشتند، هم زمین و هم عزمش بود، خیلی هم عجله داشتند که با حداکثر ظرفیت که چیزی در حدود 12000 راس گاو گوشتی بود شروع کنن. این شد که چند نفری شروع کردیم به تحقیقات و گرفتن نظر خبرگان هر رشته، از گاودار، تا مزرعه دار، از پخش کننده گوشت تا بسته بندی کننده لبنیات. نتیجه به شکل خیلی خلاصه و دست و پا شکسته این شد:
در مرحله اول اصلا به این رسیدیم که "زمینه فعالیت" اشتباه انتخاب شده. یعنی اصلا احداث گاوداری گوشتی درست نیست، پس شد گاو شیری...
در مرحله دوم نتیجه این بود که "ظرفیت" منطقه، مزرعه، شرکت و مجموعه های جانبیش انقدر نیست، پس شد 9000 راس.
در مرحله سوم "نظر خبرگان" این بود که اول باید یک شرکت پخش فراورده های لبنی احداث بشه و با یک کارخانه ای که در فروش محصولاتش به مشکل برخورده قرارداد ببندیم که با برند تجاری مجموعه ما تولید کنه و شرکت پخش خودمون توزیعش کنه.
فاز بعدی این بود که بعد از این که کار شرکت پخش روی غلطک افتاد، این بار یک کارخانه فراوردههای لبنی تاسیس بشه و بعد از اون به تدریج هزارتا هزار تا گاو اضافه بشه. "یعنی نباید کار رو پشت و رو رفت!"
برم سر اصل موضوع!
همونطور که اینجا دیدین قضیه شروع یک کار اصلا به خود اون موجود زنده ربط نداشت، زنده نگهداشتن و حفظ عملکرد یک موجود زنده گرچه خیلی کار سختیه، ولی فقط بخشی از یک شغل رو تشکیل میده.
بقیه ش بر می گرده به بازاریابی، مهارتهای مدیریتی صاحب شغل، ظرفیت و خیلی چیزای دیگه...
در چند جمله، به شما که امروز تصمیم گرفتید زنبورداری رو به عنوان "شغل" شروع کنید این رو میگم:
چند کیلو عسل از یکی از زنبورداران محلی مورد اعتماد بخرید و بفروشید.
کم کم که کارتون گل کرد، چند تا کندو بخرید و اگر خواستید به شیوهای که توی این لینک نوشتم شروع کنید و کم کم عسل خودتون رو هم از کانالی که قبلا باز کردین بفروشید، اینطوری دیگه محصول روی دستتون باد نمی کنه.
این که چه زمانی خودتون زنبور بخرید رو اینطور تشخیص بدین، وقتی پول کافی به اندازه دوبرابر هزینه خرید کندو داشته باشید. نصفش برای خرید کندوها، نصفش هم برای پشتیبانی که خدای ناکرده توی کار نمونید.
قبل از ورود به عرصه تولید، حتما و حتما ظرفیت کاری خودتون و ظرفیت تولید منطقههای مورد نظرتون رو بسنجید. همون اول با تحقیق و پیگیری زمینهی اصلی کارتون رو مشخص کنید. مثلا تولید عسل یا ژل یا ...
وقتی شروع کردین حداقل سه سال باید سفت و سخت و بدون ناامیدی ادامه بدین، قبلش هم یکی دو سال رو برای پیدا کردن عسل خوب، ارزیابی، فروش و بعد هم جمع شدن مقدار سرمایه مورد نیاز لحاظ کنید. اما دائما در حال گرفتن بازخورد و سنجش وضعیت باشید.
هیچوقت خرید عسل رو از زنبوردارای مورد اعتمادتون قطع نکنید، همیشه به یک مقدار ازشون بخرید. این طوری خطر عسل نداشتن در سال های خشک به حداقل می رسه. به علاوه اینکه اگر تونستید در فروش موفق بشید یک سری شریک تجاری قدیمی و قابل اعتماد دارید.
برای شروع هرگز وام نگیرید، برای توسعه اشکالی نداره، اما برای شروع هرگز! یه دوست موفقی می گفت هر کسی برای شروع یک کار جدید و ناشناخته وام بگیره میشه مثل سگ شکاری، میره به کلی سختی و مشقت شکار رو می گیره و آخرش میاره تحویل شکارچی (منظورش بانک بود) میده.
حرف آخر اینکه ما دو مبحث داریم، زنبورداری به معنای "نگهداری از کلنیهای زنبورعسل با هدف تولید عسل یا دیگر فرآورده ها" و زنبورداری به معنای "داشتن یک بنگاه تولیدی که چالش های اصلیش مثبت موندن عددهای روی ماشین حساب و فروش و برندسازی، ابزار تولیدش هم چند تا دونه کندوست." شما برای موفقیت هم باید زنبوردار باشید و هم زنبوردار!
یک مصاحبه هم با سایت عسلنا کرده ام که مرتبط به همین موضوعیه که تا اینجا خوندید:
"زنبورداری شغل آسان و جوانپسندی نیست، مسئولین آدرس غلط ندهند" (لینک)
با تشکر از دوستان عزیزم از بابت بازنگری و هدایت مطلب، مهندس علی علیدوستی، مهندس سعدی محمدی و دکتر محمد حسین نقوی سنجانی